نیم نگاه

یادداشت ها و نیم نگاه هایم به زندگی و جامعه

نیم نگاه

یادداشت ها و نیم نگاه هایم به زندگی و جامعه

بعضی محتواهای تولیدی در کانال تلگرامی «نیم نگاه» را در این وبلاگ می گذارم تا امکان بازیابی در موتورهای جست و جوی تحت وب را داشته باشد.
https://t.me/nedarazavichannel
ندا رضوی زاده

۲۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

درباره وضعیت موجود

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۵ ق.ظ

🏻مقاله  «عقل قدرت یا قدرت عقل» از دکتر محمد فاضلی، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، که در شماره 83 مجله صدا (8 خرداد 95) منتشر شده است، نمونه ای عالی از متنی مسئولانه از یک محقق دانشگاهی است. صرف نظر از راهکارهای ارائه شده که به خوبی بر تحلیل مفهومی و نظری نویسنده منطبق شده است، در ابتدای مقاله مسأله و فکت های لازم به نحو روشن و کاملی تشریح شده است. من این اندازه جامع نگری و تبیین «مسئولانه»ی موضوع و فاصله گرفتن از راه حل های انتزاعی، کلی گویانه، تکراری، شعاری، کلیشه ای، هیجانی و عموماً غیرمسئولانه‌ی رایج را مستقیماً ناشی از درگیر شدن چندین ساله و جدی دکتر محمد فاضلی در سیاست پژوهی می دانم. تماس مداوم و نزدیک با سیاست پژوهی مانع از خیالبافی و کلی گویی های متبخترانه یا پرهیجان به نام روشنفکر، دانشگاهی، پژوهشگر، تحلیلگر، ژورنالیست و مانند این ها می شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۵

«ربنا»ی سکولار

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۳ ق.ظ

در سال های پس از 88 که رسانه ملی از پخش ربنای مشهور و محبوب استاد شجریان امتناع کرد، این قطعه در آستانه ماه رمضان به شکل های مختلف روی شبکه های اجتماعی دست به دست می شود. «ربنای شجریان» برای غالب ایرانیان سمبل آوایی است که با هنرنمایی استاد محبوب و بی بدیل آواز ایران، زمین و آسمان را به هم پیوند می زند.

اگرچه تاریخ معاصر موسیقی ایران نغمه های غنی و پرخاطره متعددی در حافظه جامعه  ایرانی ثبت کرده است، با این حال «ربنای شجریان» چیز دیگری است، و با فاصله ای زیاد از دیگر آوازهای خود ایشان و دیگران، در قله شهرت و محبوبیت ایستاده است.  «ربنای شجریان» این استعداد را دارد که همچنان برای لحظاتی، شاید برای همه و شاید دست کم برای عده ای، حس و تجربه ای معنوی خلق کند.


با این حال بازنشر هزاران باره ربنای شجریان روی شبکه های اجتماعی و پیام رسان های موبایلی معانی دیگری هم برای کاربران ایرانی دارد. ربنا دیگر صرفاً آیاتی از قرآن با محتوای مناجات نیست، بلکه ربنا سکولار شده است و دلالت ها، معناها و کارکردهایی ورای صرف خلق «تجربه معنوی» یافته است.

«ربنای شجریان» اینک به عنوان محصولی فرهنگی «مصرف» می شود که لزوماً برای مصرف کننده حامل محتوای نیایشی قرآنی نیست، بلکه عده ای آن را عمدتاً به خاطر ارزش های هنری و زیبایی شناختی آن بازنشر و مصرف می کنند. «ربنای شجریان» همچنین بی شک برای همه حسی نوستالژیک را برمی انگیزد و ارجاعاتی به خاطرات کم و بیش دلنشینی حاکی از روابط خانوادگی،‌ ارتباط مهرآمیز و به طور کلی روزهایی خوش در گذشته فراهم می آورد، اعم از این که شنونده اکنون مذهبی باشد یا نباشد. حتی پیام های بازرگانی و تبلیغاتی نیز از «ربنای شجریان» استفاده می کنند. در این پیام ها ربنا به عنوان یک سمبل که هر ایرانی با آن ارتباط برقرار می کند و خاطرات و فضای عاطفی نسبتاً مشترک و دلپذیری را برای همه تداعی می کند به کار می رود. سال های متوالی ربنا در فیلم ها و سریال ها نیز برای القای همین فضا و خاطرات به عنوان یک نماد استفاده شده است. 


بدین ترتیب «ربنای شجریان» اینک به عنوان اثری هنری، فارغ از محتوای دینی آن، در کسب محبوبیتْ مرزهای سنی، تحصیلی و طبقاتی را درنوردیده و در قلب عموم ایرانیان از هر قشری به عنوان میراثی فرهنگی جای گرفته است. چه بسا بتوان ادعا کرد که اثری با این حد از محبوبیتِ بدون مرز، در مقیاس خودش نوعی اثر انسجام بخش اجتماعی هم دارد. یعنی همچنان که بعضی آثار و سمبل های ملی، اعضای یک ملت را از لایه های متنوع اجتماعی به هم پیوند می دهد، «ربنای شجریان» نیز به چنین سطحی ارتقا یافته است و موجب پیوند دادن طیف گسترده ای از افراد شده است: افرادی در گوشه گوشه جغرافیای کشور، با تعلقات قومی مختلف، با سلایق و علایق گوناگون، با میزان های متفاوت سرمایه فرهنگی، با نوع و میزان های مختلف دینداری، و حتی فارغ از این که گرایش مذهبی داشته باشند یا نداشته باشند «ربنای شجریان» را دوست دارند و از تکرار آن لذت می برند،‌ هرچند صدها آواز دیگر از استاد شجریان منتشر شده باشد و هر چند ده ها نمونه مناجات «ربنا» از قاریان و هنرمندان دیگر تولید و پخش شده باشد.


در سطحی دیگر، به نظر می رسد بازنشر و شنیدن «ربنای شجریان» اینک باری سیاسی نیز یافته است. پس از ممنوعیت جنجالی پخش «ربنای شجریان» در رسانه ملی از پس وقایع 88، بازنشر و ابراز علاقه به «ربنای شجریان» به شکلی از بیان گرایش سیاسی، و حتی صورتی زیبایی شناسانه، تلطیف شده، ضمنی و خلاقانه از مقاومت سیاسی تبدیل شده است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۳

انتشار کتاب به مثابه اقدام نیکوکارانه

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۲ ق.ظ

اگرچه اقدامات خیریه داوطلبانه و عام المنفعه در حوزه های مختلفی در کشور رایج است، و افراد خیّر و موسسات خیریه زیادی در زمینه هایی مثل محرومیت زدایی و کاهش فقر، و ساخت مسکن، مدرسه و بیمارستان فعالیت می کنند، سرمایه گذاری و حمایت داوطلبانه در انتشار کتاب، و بسترسازی برای شکوفایی استعدادهای نوظهور فرهنگی و هنری اقدامی کم نظیر و کم سابقه در ایران به شمار می رود.

بنیاد فرهنگی مصلی نژاد به مدیریت دکتر عباس مصلی نژاد -خیّر مدرسه ساز نام آشنا- یک موسسه عام المنفعه است که در راستای اهداف فرهنگی خود تا کنون نزدیک به 60 فضای آموزشی و فرهنگی وسیع، مدرن و باکیفیت (مدرسه و فرهنگسرا) در کشور احداث کرده، تسهیلات تحصیلی رایگان به دانش آموزان و دانشجویان نیازمند اعطا کرده، و در انتشار کتاب و نشریات فرهنگی سرمایه گذاری کرده است. مشارکت با ناشران در انتشار آثار نوقلمان و استعدادهای جوان اهل قلم، که داستان نویسی را به صورت جدی و تکنیکی آموخته و دنبال می کنند، یکی دیگر از اقدامات فرهنگی بنیاد فرهنگی مصلی نژاد است.


پیرو همین رویه، روز دوشنبه  10 خرداد 94 طی مراسمی در فرهنگسرای آریو مصلی نژاد مشهد مجموعه داستان «منِ پنهان» به قلم هما رضوی زاده رونمایی شد. این مجموعه شامل 12 داستان کوتاه است که انتشارات منادی تربیت در سال 95 با مشارکت بنیاد مصلی نژاد آن را منتشر کرده است.

اولین پیش شماره مجله سَمَر (مجله تخصصی ادبیات داستانی) نیز  به زودی به مدیرمسئولی و سردبیری هما رضوی زاده در مشهد منتشر خواهد شد.


مشخصات اثر:

مجموعه داستان کوتاه «من پنهان»

هما رضوی زاده

انتشارات منادی تربیت

چاپ اول ، 1395



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۲

سوءِ تفاهمِ حکیمِ توس

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۰ ق.ظ

دقیقا نمی دانم از چه زمانی بود، شاید سه-چهار دهه پیش،‌ یا بیشتر، ولی از یک زمانی به بعد به ناگهان گفتمانی باب شد که در آن «نادانی» علت العلل مشکلات فردی و مسایل اجتماعی معرفی شد و «دانستن» شاه کلید حل همه آن مشکلات و مسایل. با غلبه همین گفتمان بود که «متخصصان» (دانشگاهیان، محققان، کارشناسان و دکترهای رادیو-تلویزیونی، روزنامه نگارهای پیر و جوان و ...) برای هر مسأله ای که طرح می شد یک راه حل طلایی داشتند: «آموزش»! مدارس و دانشگاه ها رشد کمّی یافت و در شهرستان های دورافتاده هم دانشگاه تأسیس شد تا همگان از موهبت آموزش برخوردار، و رستگار شوند. برای اصلاح و بهبود بسیاری از امور دوره های آموزشی ویژه طراحی و تدوین شد: آموزش های حرفه ای پیش از اعطای مجوز کار، ‌دوره های آموزشی ضمن خدمت، آموزش پیش از ازدواج، آموزش مهارت های زندگی و ... . آموزش حتی از مدرسه و دانشگاه و آموزشگاه فراتر رفت، و برای تلویزیون و فرهنگسرا هم شأن آموزشی تعریف شد. امروز در کمال شگفتی، لایه های مختلف جامعه «دانش نظری» قابل توجهی در مورد طیف گسترده ای از موضوعات مختلف دارند؛ از بهداشت، پزشکی و روانشناسی تا دین شناسی و جامعه شناسی. آن ها به طرز شگفت انگیزی می توانند در مورد انواع موضوعات با جزئیات و با تسلط «سخن» بگویند. به رغم این که جامعه ما با «تراکم آموزش» مواجه است، در کمال تعجب، این همه به کاهش مشکلات فردی و مسایل اجتماعی نینجامیده است! بلکه گاه خود معضلات تازه ای آفریده ... .


اینک اما موج تازه ای به راه افتاده که ظاهرا امید زیادی به آن بسته شده است. اکنون در زمانه ای که بیش از هر زمان دیگری صنعت سرگرمی و رسانه های دیجیتال با رسانه های سنتی در جذب مخاطب رقابت، و بلکه یکه تازی، می کنند، موجی برای ترویج کتاب خوانی به راه افتاده است. انواع کمپین ها، برنامه ها، سایت ها، مجامع تحت شبکه های مجازی، ابتکارات تجاری و حتی عکس ها و یادداشت هایی صریح یا ضمنی در ترویج کتاب خوانی هر روز به چشم می خورد ودست به دست می شود. فارغ از این که آیا این تبلیغات واقعا اثربخش است، به نظر می رسد ایده اصلی ماجرا چیزی نیست جز همان گفتمان مشهور «دانایی، توانایی است». این مسیر به رغم جذابیت روشنفکرانه ظاهری اش، بعید به نظر می رسد راهی به حل مشکلات و مسایل داشته باشد. تجربه دهه های پیشین پیش چشم ما است: دانایی برای ما توانایی نیاورده است، چون با تجربه حسی، عاطفی و عملی ترکیب نشده است. بسیاری از ما سال های متمادی خوانده ایم و احیانا تدریس کرده ایم، اما اغلب در زندگی روزمره آن چیزی نیستیم که در کلاس ها و خارج از کلاس ها خوانده ایم و گفته ایم. دانشگاه رفتن و کتاب خواندن، ما را و جهان ما را بهتر نکرده است، ما تنها واژه ها و جملات بیشتری آموخته ایم و در نهایت «سخنوران» بهتری شده ایم! خواندن و گفتن،‌ انگیزه و تعلق خاطری عمیق که به عمل مؤثر بینجامد، خلق نکرده است. شیوه های عمل برای همدلی، همکاری، ساختن و بازساختن را در فرایند خواندن و گفتن، حتی زیاد خواندن و زیاد گفتن، درونی نکرده ایم. فردوسیِ حکیم آیا دچار سوء تفاهمی بوده است!؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۰

جامعه شناسی یا روانشناسی و عرفان

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ب.ظ

وقتی احساس می شود که همه راه هایی که از آن طریق امیدی به اصلاح عوامل ساختاری کلان (به ویژه سیاسی) هست، کم و بیش مسدود شده است، لابد طبیعی است به دامن انواع روانشناسی پناه بردن یا انواع عرفان.


خوب بود اگر مثلا یک آمار معتبر روندی (سالیانه) داشتیم از تعداد عناوین و تیراژ کتاب ها در این چند حوزه:

🔹روانشناسی

🔹روانشناسی اجتماعی

🔹جامعه شناسی

🔹عرفان (اعم از جدید و قدیم، اسلامی، لاتینی، خاوردوری و ...)

🔹فلسفه


شاید بشود گفت یک چنین داده ای شاخصی است از اقبال به هر رویکرد. چنین داده ای احتمالا هم می تواند نشان دهنده این باشد که نخبگان و تولیدکنندگان محصولات مکتوب فرهنگی تا چه حد به هر یک از این رویکردها به عنوان راه حل مسایل اجتماعی نگاه می کنند، و هم نشان دهنده این باشد که مخاطبان (دست کم جامعه خریداران کتاب) تا چه حد به هر یک از این رویکردها به عنوان راه حل مسایل عینی در زندگی فردی شان و پاسخ دهنده به سوالات ذهنی شان می نگرند.


پ.ن. خب به نظر من همه آن رویکردها جذاب اند. با این حال کدام شان می تواند به پای جذابیت جامعه شناسی برسد واقعاً؟! هر چند مدافعان روانشناسی و عرفان این روزها پوزخند بزنند، خودشان هم می دانند که جذابیت جامعه شناسی در فهم پذیر کردن جهان وسوسه انگیز و مقاومت ناپذیر است!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۹

بینش جامعه شناسانه ی آقای کارگردان

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۷ ب.ظ

فرهادی هنگام دریافت جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن 2016: 

«فیلمای من فیلمای شادی نیستند، ولی خوشحالم که با جایزه هایی که تا حالا گرفته ام تونسته ام مردم کشورم رو، لااقل بخشی شونو، خوشحال کنم»


این جمله شگفت انگیز بود. نمی دانم کاربرد عبارت معترضه ی «لااقل بخشی شونو» تا چه حد از پیش اندیشیده بود. ولی خیلی بعید است که چنین دقتی کاملا بداهه باشد و گوینده بینش و بصیرتی که در پس آن هست درونی نکرده باشد.


آن عبارت نشانه نکته سنجی ای بسیار کم یاب، احتیاط فوق العاده در تعمیم، اشراف بر ناهمگونی های جامعه ایران، و مصادره نکردن احساسات «همه مردم» به نفع خود در موقعیتی که شاید مناسب ترین و پذیرفتنی ترین موقعیت برای چنین کاری بود: در موقعیت نمایش کسب افتخار در یک رویداد بین المللی. و این اندازه دقت نظر درسی آموزنده برای سیاستمداران، نخبگان، اهالی فرهنگ، تحلیلگران اجتماعی و بقیه است.




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۷

ارزش های اخلاقی در غرب

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۷ ب.ظ

از آن جا که ما در ایران همیشه کنجکاویم بدانیم «در غرب چه خبر است»، دیدن نتایج این پیمایش شاید جالب باشد.

در آن میان برای من افزایش پذیرش اخلاقی چندهمسری در امریکا طی 15 سال اخیر جالب تر از همه بود! خیانت متأهلان نسبت به سایر موضوعات کمترین پذیرش را داشته و در 2015 بیش از 2001 موجه دانسته نشده است.


#یافته_پژوهشی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۷

حالا که دوره گله گذاری از ظلم و تبعیض علیه اقلیت ها و حاشیه نشین ها است، میخواهم یک وقتی که حال و وقت داشتم یک چیزی بنویسم درباره تبعیض مرکز-پیرامون. چند ایده و پیش نویس ناتمام در  مورد علل و پیامدها و فرایندهای این پدیده دارم که لابد یک وقتی کامل شان خواهم کرد!

به نظر من تبعیض مرکز-پیرامون را احتمالا یکی از مهم ترین، تعیین کننده ترین و فراگیرترین اشکال تبعیض در جامعه ایران می توان دانست (جاهای دیگر دنیا را نمی دانم). البته می توان در مورد مفهوم سازی مرکز و پیرامون تأمل و بحث کرد، با این حال فعلا همان مفهوم صریح و روشنِ جغرافیایی آن مد نظرم است.

این که چرا این روزها این موضوع برخلاف انواع دیگر #تبعیض و #نابرابری همچون نابرابری جنسیتی، نابرابری قومی، نابرابری مذهبی،‌ نابرابری نژادی/ملیتی، نابرابری سیاسی و حتی نابرابری طبقاتی در محافل عمومی توجهی را برنمی انگیزد و جذابیتی برای طرح کردن از جانب نخبگان و ژورنالیست ها ندارد، خود موضوع جالبی است و پاسخ های جالبی هم می تواند داشته باشد... پاسخی از این جنس که این غفلت و نادیده انگاری، خود مصداق «آفتاب آمد دلیل آفتاب» است!

ضمن این که معتقدم خیلی از تبعیض ها که ظاهرا از نوع دیگری فهمیده می شوند (مثلا تبعیض قومی)، در واقع و ماهیتاً از سنخ تبعیض مرکز-پیرامون اند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۶

دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد داده های وسیعی در مورد مهاجرت اتباع کشورهای مختلف به کشورهای دیگر جهان منتشر کرده است. در جدول ضمیمه برآورد تعداد مهاجران افغان را در کشورهای منتخب به تفکیک زن و مرد در کنار هم قرارداده ام.

طبق این گزارش در میانه سال 2015، جمع کل مهاجران افغان در ایران (زن و مرد)، بیش از دومیلیون و سیصد هزار نفر برآورد می شود. این رقم 48.5% کل مهاجران افغان در سراسر دنیا را تشکیل میدهد. یعنی ایران به تنهایی میزبان نیمی از کل مهاجران افغان بوده است که متأسفانه ناگزیر از ترک وطن شان شده اند.


مقایسه تعداد مهاجران افغانستانی در کشورهای مختلف اطلاعات جالبی به دست می دهد.

چه کشورهایی میزبان مهاجران افغان بوده اند؟




مأخذ داده ها:

United Nations

Population Division

Department of Economic and Social Affairs

Trends in International Migrant Stock: Migrants by Destination and Origin

Table 17. Male migrant stock at mid-year by origin and by major area, 

region, country or area of destination, 2015

&

Table 18. Female migrant stock at mid-year by origin and by major area, 

region, country or area of destination, 2015

POP/DB/MIG/Stock/Rev.2015

December 2015

فایل داده:



#داده #افغانستان #مهاجرت


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۵

نسل جوان امریکا از کار و زندگی چه می خواهد؟

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ب.ظ

نسلی که در امریکا هم نسل بچه های دهه 60 و 70  ما است (20-35 ساله ها) درباره شغل، خرید و مصرف (برند بازی!)، مذهب، سیاست، منابع اطلاعاتی و ... چه طور فکر و رفتار می کند، و تا چه حد به دهه 60 و 70 ی ها ما شباهت دارد؟! گزارشی که مؤسسه گالوپ اخیرا منتشر کرده است، اطلاعاتی در این زمینه به دست می دهد.


✏️پیش تر با بعضی از دوستان در مورد این که بعضی رخدادها در ایران، رخدادهای منحصر به فردی نیستند و در مورد این که فقط در ایران چنین و چنان است، بدون ارجاع به شواهد و داده های معتبر جهانی، نباید مبالغه کرد، صحبت کرده ام. این گزارش به نظرم شواهدی برای آن ادعای من ارائه می کند.

معتقدم امروز صحبت کردن و حکم دادن در مورد ایران و رویدادها و مردم آن، بدون ارجاع به داده ها و انجام بررسی های تطبیقی ناقص است.


#یافته_پژوهشی

📈(برای مشاهده نمودارها و گزارش اینترکتیو و PDF کامل تر، باید روی لینک انتهای صفحه کلیک و ثبت نام کنید)


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۴