نیم نگاه

یادداشت ها و نیم نگاه هایم به زندگی و جامعه

نیم نگاه

یادداشت ها و نیم نگاه هایم به زندگی و جامعه

بعضی محتواهای تولیدی در کانال تلگرامی «نیم نگاه» را در این وبلاگ می گذارم تا امکان بازیابی در موتورهای جست و جوی تحت وب را داشته باشد.
https://t.me/nedarazavichannel
ندا رضوی زاده

سوءِ تفاهمِ حکیمِ توس

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۰ ق.ظ

دقیقا نمی دانم از چه زمانی بود، شاید سه-چهار دهه پیش،‌ یا بیشتر، ولی از یک زمانی به بعد به ناگهان گفتمانی باب شد که در آن «نادانی» علت العلل مشکلات فردی و مسایل اجتماعی معرفی شد و «دانستن» شاه کلید حل همه آن مشکلات و مسایل. با غلبه همین گفتمان بود که «متخصصان» (دانشگاهیان، محققان، کارشناسان و دکترهای رادیو-تلویزیونی، روزنامه نگارهای پیر و جوان و ...) برای هر مسأله ای که طرح می شد یک راه حل طلایی داشتند: «آموزش»! مدارس و دانشگاه ها رشد کمّی یافت و در شهرستان های دورافتاده هم دانشگاه تأسیس شد تا همگان از موهبت آموزش برخوردار، و رستگار شوند. برای اصلاح و بهبود بسیاری از امور دوره های آموزشی ویژه طراحی و تدوین شد: آموزش های حرفه ای پیش از اعطای مجوز کار، ‌دوره های آموزشی ضمن خدمت، آموزش پیش از ازدواج، آموزش مهارت های زندگی و ... . آموزش حتی از مدرسه و دانشگاه و آموزشگاه فراتر رفت، و برای تلویزیون و فرهنگسرا هم شأن آموزشی تعریف شد. امروز در کمال شگفتی، لایه های مختلف جامعه «دانش نظری» قابل توجهی در مورد طیف گسترده ای از موضوعات مختلف دارند؛ از بهداشت، پزشکی و روانشناسی تا دین شناسی و جامعه شناسی. آن ها به طرز شگفت انگیزی می توانند در مورد انواع موضوعات با جزئیات و با تسلط «سخن» بگویند. به رغم این که جامعه ما با «تراکم آموزش» مواجه است، در کمال تعجب، این همه به کاهش مشکلات فردی و مسایل اجتماعی نینجامیده است! بلکه گاه خود معضلات تازه ای آفریده ... .


اینک اما موج تازه ای به راه افتاده که ظاهرا امید زیادی به آن بسته شده است. اکنون در زمانه ای که بیش از هر زمان دیگری صنعت سرگرمی و رسانه های دیجیتال با رسانه های سنتی در جذب مخاطب رقابت، و بلکه یکه تازی، می کنند، موجی برای ترویج کتاب خوانی به راه افتاده است. انواع کمپین ها، برنامه ها، سایت ها، مجامع تحت شبکه های مجازی، ابتکارات تجاری و حتی عکس ها و یادداشت هایی صریح یا ضمنی در ترویج کتاب خوانی هر روز به چشم می خورد ودست به دست می شود. فارغ از این که آیا این تبلیغات واقعا اثربخش است، به نظر می رسد ایده اصلی ماجرا چیزی نیست جز همان گفتمان مشهور «دانایی، توانایی است». این مسیر به رغم جذابیت روشنفکرانه ظاهری اش، بعید به نظر می رسد راهی به حل مشکلات و مسایل داشته باشد. تجربه دهه های پیشین پیش چشم ما است: دانایی برای ما توانایی نیاورده است، چون با تجربه حسی، عاطفی و عملی ترکیب نشده است. بسیاری از ما سال های متمادی خوانده ایم و احیانا تدریس کرده ایم، اما اغلب در زندگی روزمره آن چیزی نیستیم که در کلاس ها و خارج از کلاس ها خوانده ایم و گفته ایم. دانشگاه رفتن و کتاب خواندن، ما را و جهان ما را بهتر نکرده است، ما تنها واژه ها و جملات بیشتری آموخته ایم و در نهایت «سخنوران» بهتری شده ایم! خواندن و گفتن،‌ انگیزه و تعلق خاطری عمیق که به عمل مؤثر بینجامد، خلق نکرده است. شیوه های عمل برای همدلی، همکاری، ساختن و بازساختن را در فرایند خواندن و گفتن، حتی زیاد خواندن و زیاد گفتن، درونی نکرده ایم. فردوسیِ حکیم آیا دچار سوء تفاهمی بوده است!؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۲۲