نیم نگاه

یادداشت ها و نیم نگاه هایم به زندگی و جامعه

نیم نگاه

یادداشت ها و نیم نگاه هایم به زندگی و جامعه

بعضی محتواهای تولیدی در کانال تلگرامی «نیم نگاه» را در این وبلاگ می گذارم تا امکان بازیابی در موتورهای جست و جوی تحت وب را داشته باشد.
https://t.me/nedarazavichannel
ندا رضوی زاده

✏️ به نظر می‌رسد بزرگداشت رخدادهای تاریخی #عاشورا و محرم همواره با جنبه‌های زیبایی‌شناسانه درآمیخته بوده است، از جمله #هنرهای_تزئینی در ساخت تجهیزات عزاداری، هنرهای نمایشی و اجرا، ادبیات، و انواع خاصی از آواز و #موسیقی. با این حال به نظر می‌رسد اشکال زیبایی‌شناسانه‌ی جدیدی در سال‌های اخیر رخ نموده‌ است. همچنین عزاداران پیش‌تر نیز در آیین‌های بزرگداشت عاشورا به شکل‌های مختلف از «بدن» برای تولید و نمایش معنا استفاده می‌کرده‌اند از جمله با اشک ریختن، مناسک سینه‌زنی و زنجیرزنی، حمل علم و کتل، و حتی ایجاد جراحت بر بدن. اما اینک همراه با روند «مصرفی شدن» بدن، «#بدن»ها به شکل تازه‌ای در این رویداد سالانه مدیریت می‌شوند. حالا بدن  به مثابه‌ی تابلویی برای بازنمایی زیبایی‌شناسانه این رویداد (یا صرفاً مشارکت به شیوه‌‌ای زیبا‌یی شناسانه در این رویداد) به کار می‌رود.


نشانه‌های #فراغتی شدن (#سرگرمی شدن) رویداد سالانه مناسک عزاداری محرم چندین سال است که به چشم می‌خورد. رنگ‌آمیزی خودرو و ماشین‌نویسی یک نمونه ابداعی در ده سال اخیر بوده است و گویی رقابتی اعلام‌نشده برای خلق تصاویر و نوشته‌های زیبا یا صرفاً خلاقانه و غافلگیرکننده (و تبعاً سرگرم‌کننده) بر روی خودروهای شخصی شکل گرفته است. حالا این پدیده حتی بیش از پیش و به طرز شاخصی ویژگی‌های فراغتی و سرگرمی‌آمیزی خود را نشان می‌دهد. اخیرا تصاویری منتشر شده از خودروهای مزین‌شده به جملات کوتاهی که به طور دوپهلویی هم‌زمان معنای طنزآمیزی را به ذهن متبادر می‌کنند، جملاتی مثل: «یزید! انضباطت صفر»، «یزید! بیا PV کارت دارم»، «‍ پ ن پ، شمر تو خوبی»، «یزید پدرسوخته» و ....


البته چند تصویرِ به‌طورمکررمنتشرشده از این پدیده در رسانه‌های اجتماعی را نشان‌دهنده‌ی عمومیت و فراگیری شکل‌های افراطی آن (نظیر چند مثال فوق) نباید دانست. با این حال شکل‌های نرم‌تر آن در میان طیف‌های به‌خصوصی،‌ به ویژه جوانان،‌ هوادارهای خودش را دارد، از جمله درج جملات استانداردی نظیر «یا حسین»، «یا ابوالفضل» و ... روی خودروها با تزئینات مختلف و خلاقانه.



پرسشی که می‌توان به آن اندیشید این است که آیا این  صورت‌های جدید مواجهه با رویداد محرم و مشارکت در خلق معنا در چارچوب این رویدادِ همه‌ساله،‌ صرفاً بازتابی از فرایندهای جهانی زیبایی‌شناسانه شدن و‌ فراغتی‌شدن زندگی روزمره، و مصرفی شدن و کالایی شدن بدن است؟ یا علاوه بر این واکنشی هوشمندانه به شرایط اجتماعی و سیاسی بستری است که این پدیده در آن رخ می‌دهد؟



*** در این نوشته از تعبیر «رویداد محرم» استفاده کردم، چون تردید داشتم این شیوه‌های جدید مشارکت در این رویداد اجتماعی را با دلالت‌های احتمالاً متفاوت‌شان،‌ شرکت در مناسک عزاداری یا سوگواری محرم و عاشورا بنامم.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۵ ، ۱۰:۰۴

امکان و امتناع گفت و گو

پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۳۳ ق.ظ

امکان و امتناع گفت و گو


✏️عصر ما عصر رواج گفتمان «گفت و گو» است. «گفت و گو» شیوه‌ای متمدنانه برای حل و فصل اختلاف‌های نظری و عملی تلقی می شود. «گفت و گو» به مثابه‌ی اکسیری شفابخش نگریسته می شود که درمان هر دردی است یا عصای معجزه‌آسای موسی که در هجوم امواج به طرفه العینی راه می گشاید.


با این حال به نظرم سوء تفاهم‌های عمیق رایجی درباره گفت و گو وجود دارد. برخلاف تصور عمومی، «گفت و گو» به معنی مبادله‌ی اصوات و واژه ها با ابزار فیزیکی گوش و زبان، یا مبادله‌ی صورت مکتوب کلمات بر الواح کاغذی یا شیشه ای نیست! گفت و گو به لوازمی ورای چشم و گوش و مبادله‌ی فرم‌های صوتی یا تصویری واژه‌ها نیاز دارد. 


هدف غایی گفت و گوی اصیل، سالم و صادقانه، مفاهمه و کشف حقیقت‌هایی است که نزد طرفین موجود است. چنین گفت و گویی:


⚫️ مستلزم غلبه بر شهوت برتری و غلبه است (و چه دشوار است پیراستن نیت از چنین شهوت پروسوسه‌ای! جهاد اکبر است با نفس). 


⚫️ مستلزم به رسمیت شناختن صادقانه‌ی متقابل «برابری»، و تعلیق مشروعیت های حاصل از موقعیت قانونی، عرفی یا کاریزماتیک طرفین در لحظه‌ی گفت و گو است (چیزی که اتفاقا عموما عکس آن رخ می دهد: استفاده حداکثری از ابزارهای مشروعیت‌بخش اجتماعی به منظور «غلبه»). این امر مستلزم پذیرش طرفینیِ برابری طرفین در «بر حق بودن» فارغ از هر معیاری جز منطق و معقولیت و سازگاری درونی ایده ها است. 


⚫️ عمیقاً نیازمند «اراده» و «تعهد» متقابل برای فهم «دیگری» است. 


⚫️ مستلزم به درآوردن جامه‌ی فاخر و وسوسه‌انگیزِ خود-همیشه-همه-چیز-دانی است. 


⚫️ نیازمندِ تعلیقِ موقتِ ادراک درباره‌ی منافعِ آشکار و پنهان، روانی و اجتماعی، مستقیم و غیرمستقیم، مادی و غیرمادی، و احتمالی یا قطعی حاصل از نتیجه‌ی گفت و گو است. 


⚫️ مستلزم شناسایی و تعلیق پیش‌داوری‌ها درباره طرف مقابل و نظرات‌اش است.


به میزانی که هدف مشترک فوق و لوازم مذکور فراهم باشد، گفت و گوی سالم و ناب رخ می‌دهد، و نتایج  معجزه‌آسایی که بر گفت و گو مترتب دانسته‌اند، به میزان باور و تعهد به چنان هدفی و به میزان تحقق شرایط مذکور حاصل می‌شود.


http://telegram.me/nedarazavichannel

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۶:۳۳

برکتِ خاطره های بد!

پنجشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۳۲ ق.ظ

* تقدیم به یک دوست


✏️خاطره های بد، بد نیستند! خاطره های بد به‌ات کمک می کنند که آسان تر دل بِبُری از چیزهایی که به‌شان دل یا امید بسته بودی. خاطره های بد به تو الهام و نیرو می بخشند که پشت سر بگذاری، که بگذری، که دور بیندازی آن چه مدتی کوتاه یا طولانی آزارت می داده است... .

خاطره های خوب فقط احساس‌ات را آبیاری و سیراب می کنند... حال این که خاطره های بد به تو چشم انداز، بینش و شهود می دهند. در واکاوی و بازخوانی خاطره های بد است که خودت را و سرشت انسان و جهان را بازکشف می کنی.

در خاطره های بد غرق نباید شد، نباید ماند، اما می توان از آن ها ایده و انرژی گرفت برای گذار خودآگاهانه از آن ها - اگرچه به دشواری.

خاطره‌های بد، بد نیستند! گرامی‌شان بدار!

http://telegram.me/nedarazavichannel

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۶:۳۲


مسلمانان در کشورهای اسلامی درباره مسایل دینی چگونه فکر و رفتار می کنند؟

برشی از گزارش مؤسسه تحقیقاتی PEW با عنوان:

The World’s Muslims: Unity and Diversity (2012)



موسسه تحقیقاتی PEW در یک پیمایش گسترده با نمونه 38هزارنفری در 39 کشور اسلامی،‌از طریق مصاحبه های چهره به چهره به 80 زبان، در سال 2012 عقاید و رفتارهای #مسلمانان این کشورها را بررسی کرده است.

بعضی داده ها بر حسب کشور  و بعضی بر حسب منطقه ارائه شده است. 

🔴 منطقه های مورد بررسی عبارت است از:

- جنوب و شرق اروپا

- آسیای مرکزی

- جنوب آسیا

- جنوب شرق آسیا

- خاورمیانه و شمال افریقا

- جنوب صحرای افریقا

(نکته: ایران و عربستان در این نمونه نیست)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۰۶:۳۰

درباره وضعیت موجود

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۵ ق.ظ

🏻مقاله  «عقل قدرت یا قدرت عقل» از دکتر محمد فاضلی، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، که در شماره 83 مجله صدا (8 خرداد 95) منتشر شده است، نمونه ای عالی از متنی مسئولانه از یک محقق دانشگاهی است. صرف نظر از راهکارهای ارائه شده که به خوبی بر تحلیل مفهومی و نظری نویسنده منطبق شده است، در ابتدای مقاله مسأله و فکت های لازم به نحو روشن و کاملی تشریح شده است. من این اندازه جامع نگری و تبیین «مسئولانه»ی موضوع و فاصله گرفتن از راه حل های انتزاعی، کلی گویانه، تکراری، شعاری، کلیشه ای، هیجانی و عموماً غیرمسئولانه‌ی رایج را مستقیماً ناشی از درگیر شدن چندین ساله و جدی دکتر محمد فاضلی در سیاست پژوهی می دانم. تماس مداوم و نزدیک با سیاست پژوهی مانع از خیالبافی و کلی گویی های متبخترانه یا پرهیجان به نام روشنفکر، دانشگاهی، پژوهشگر، تحلیلگر، ژورنالیست و مانند این ها می شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۵

«ربنا»ی سکولار

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۳ ق.ظ

در سال های پس از 88 که رسانه ملی از پخش ربنای مشهور و محبوب استاد شجریان امتناع کرد، این قطعه در آستانه ماه رمضان به شکل های مختلف روی شبکه های اجتماعی دست به دست می شود. «ربنای شجریان» برای غالب ایرانیان سمبل آوایی است که با هنرنمایی استاد محبوب و بی بدیل آواز ایران، زمین و آسمان را به هم پیوند می زند.

اگرچه تاریخ معاصر موسیقی ایران نغمه های غنی و پرخاطره متعددی در حافظه جامعه  ایرانی ثبت کرده است، با این حال «ربنای شجریان» چیز دیگری است، و با فاصله ای زیاد از دیگر آوازهای خود ایشان و دیگران، در قله شهرت و محبوبیت ایستاده است.  «ربنای شجریان» این استعداد را دارد که همچنان برای لحظاتی، شاید برای همه و شاید دست کم برای عده ای، حس و تجربه ای معنوی خلق کند.


با این حال بازنشر هزاران باره ربنای شجریان روی شبکه های اجتماعی و پیام رسان های موبایلی معانی دیگری هم برای کاربران ایرانی دارد. ربنا دیگر صرفاً آیاتی از قرآن با محتوای مناجات نیست، بلکه ربنا سکولار شده است و دلالت ها، معناها و کارکردهایی ورای صرف خلق «تجربه معنوی» یافته است.

«ربنای شجریان» اینک به عنوان محصولی فرهنگی «مصرف» می شود که لزوماً برای مصرف کننده حامل محتوای نیایشی قرآنی نیست، بلکه عده ای آن را عمدتاً به خاطر ارزش های هنری و زیبایی شناختی آن بازنشر و مصرف می کنند. «ربنای شجریان» همچنین بی شک برای همه حسی نوستالژیک را برمی انگیزد و ارجاعاتی به خاطرات کم و بیش دلنشینی حاکی از روابط خانوادگی،‌ ارتباط مهرآمیز و به طور کلی روزهایی خوش در گذشته فراهم می آورد، اعم از این که شنونده اکنون مذهبی باشد یا نباشد. حتی پیام های بازرگانی و تبلیغاتی نیز از «ربنای شجریان» استفاده می کنند. در این پیام ها ربنا به عنوان یک سمبل که هر ایرانی با آن ارتباط برقرار می کند و خاطرات و فضای عاطفی نسبتاً مشترک و دلپذیری را برای همه تداعی می کند به کار می رود. سال های متوالی ربنا در فیلم ها و سریال ها نیز برای القای همین فضا و خاطرات به عنوان یک نماد استفاده شده است. 


بدین ترتیب «ربنای شجریان» اینک به عنوان اثری هنری، فارغ از محتوای دینی آن، در کسب محبوبیتْ مرزهای سنی، تحصیلی و طبقاتی را درنوردیده و در قلب عموم ایرانیان از هر قشری به عنوان میراثی فرهنگی جای گرفته است. چه بسا بتوان ادعا کرد که اثری با این حد از محبوبیتِ بدون مرز، در مقیاس خودش نوعی اثر انسجام بخش اجتماعی هم دارد. یعنی همچنان که بعضی آثار و سمبل های ملی، اعضای یک ملت را از لایه های متنوع اجتماعی به هم پیوند می دهد، «ربنای شجریان» نیز به چنین سطحی ارتقا یافته است و موجب پیوند دادن طیف گسترده ای از افراد شده است: افرادی در گوشه گوشه جغرافیای کشور، با تعلقات قومی مختلف، با سلایق و علایق گوناگون، با میزان های متفاوت سرمایه فرهنگی، با نوع و میزان های مختلف دینداری، و حتی فارغ از این که گرایش مذهبی داشته باشند یا نداشته باشند «ربنای شجریان» را دوست دارند و از تکرار آن لذت می برند،‌ هرچند صدها آواز دیگر از استاد شجریان منتشر شده باشد و هر چند ده ها نمونه مناجات «ربنا» از قاریان و هنرمندان دیگر تولید و پخش شده باشد.


در سطحی دیگر، به نظر می رسد بازنشر و شنیدن «ربنای شجریان» اینک باری سیاسی نیز یافته است. پس از ممنوعیت جنجالی پخش «ربنای شجریان» در رسانه ملی از پس وقایع 88، بازنشر و ابراز علاقه به «ربنای شجریان» به شکلی از بیان گرایش سیاسی، و حتی صورتی زیبایی شناسانه، تلطیف شده، ضمنی و خلاقانه از مقاومت سیاسی تبدیل شده است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۳

انتشار کتاب به مثابه اقدام نیکوکارانه

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۲ ق.ظ

اگرچه اقدامات خیریه داوطلبانه و عام المنفعه در حوزه های مختلفی در کشور رایج است، و افراد خیّر و موسسات خیریه زیادی در زمینه هایی مثل محرومیت زدایی و کاهش فقر، و ساخت مسکن، مدرسه و بیمارستان فعالیت می کنند، سرمایه گذاری و حمایت داوطلبانه در انتشار کتاب، و بسترسازی برای شکوفایی استعدادهای نوظهور فرهنگی و هنری اقدامی کم نظیر و کم سابقه در ایران به شمار می رود.

بنیاد فرهنگی مصلی نژاد به مدیریت دکتر عباس مصلی نژاد -خیّر مدرسه ساز نام آشنا- یک موسسه عام المنفعه است که در راستای اهداف فرهنگی خود تا کنون نزدیک به 60 فضای آموزشی و فرهنگی وسیع، مدرن و باکیفیت (مدرسه و فرهنگسرا) در کشور احداث کرده، تسهیلات تحصیلی رایگان به دانش آموزان و دانشجویان نیازمند اعطا کرده، و در انتشار کتاب و نشریات فرهنگی سرمایه گذاری کرده است. مشارکت با ناشران در انتشار آثار نوقلمان و استعدادهای جوان اهل قلم، که داستان نویسی را به صورت جدی و تکنیکی آموخته و دنبال می کنند، یکی دیگر از اقدامات فرهنگی بنیاد فرهنگی مصلی نژاد است.


پیرو همین رویه، روز دوشنبه  10 خرداد 94 طی مراسمی در فرهنگسرای آریو مصلی نژاد مشهد مجموعه داستان «منِ پنهان» به قلم هما رضوی زاده رونمایی شد. این مجموعه شامل 12 داستان کوتاه است که انتشارات منادی تربیت در سال 95 با مشارکت بنیاد مصلی نژاد آن را منتشر کرده است.

اولین پیش شماره مجله سَمَر (مجله تخصصی ادبیات داستانی) نیز  به زودی به مدیرمسئولی و سردبیری هما رضوی زاده در مشهد منتشر خواهد شد.


مشخصات اثر:

مجموعه داستان کوتاه «من پنهان»

هما رضوی زاده

انتشارات منادی تربیت

چاپ اول ، 1395



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۲

سوءِ تفاهمِ حکیمِ توس

شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۰ ق.ظ

دقیقا نمی دانم از چه زمانی بود، شاید سه-چهار دهه پیش،‌ یا بیشتر، ولی از یک زمانی به بعد به ناگهان گفتمانی باب شد که در آن «نادانی» علت العلل مشکلات فردی و مسایل اجتماعی معرفی شد و «دانستن» شاه کلید حل همه آن مشکلات و مسایل. با غلبه همین گفتمان بود که «متخصصان» (دانشگاهیان، محققان، کارشناسان و دکترهای رادیو-تلویزیونی، روزنامه نگارهای پیر و جوان و ...) برای هر مسأله ای که طرح می شد یک راه حل طلایی داشتند: «آموزش»! مدارس و دانشگاه ها رشد کمّی یافت و در شهرستان های دورافتاده هم دانشگاه تأسیس شد تا همگان از موهبت آموزش برخوردار، و رستگار شوند. برای اصلاح و بهبود بسیاری از امور دوره های آموزشی ویژه طراحی و تدوین شد: آموزش های حرفه ای پیش از اعطای مجوز کار، ‌دوره های آموزشی ضمن خدمت، آموزش پیش از ازدواج، آموزش مهارت های زندگی و ... . آموزش حتی از مدرسه و دانشگاه و آموزشگاه فراتر رفت، و برای تلویزیون و فرهنگسرا هم شأن آموزشی تعریف شد. امروز در کمال شگفتی، لایه های مختلف جامعه «دانش نظری» قابل توجهی در مورد طیف گسترده ای از موضوعات مختلف دارند؛ از بهداشت، پزشکی و روانشناسی تا دین شناسی و جامعه شناسی. آن ها به طرز شگفت انگیزی می توانند در مورد انواع موضوعات با جزئیات و با تسلط «سخن» بگویند. به رغم این که جامعه ما با «تراکم آموزش» مواجه است، در کمال تعجب، این همه به کاهش مشکلات فردی و مسایل اجتماعی نینجامیده است! بلکه گاه خود معضلات تازه ای آفریده ... .


اینک اما موج تازه ای به راه افتاده که ظاهرا امید زیادی به آن بسته شده است. اکنون در زمانه ای که بیش از هر زمان دیگری صنعت سرگرمی و رسانه های دیجیتال با رسانه های سنتی در جذب مخاطب رقابت، و بلکه یکه تازی، می کنند، موجی برای ترویج کتاب خوانی به راه افتاده است. انواع کمپین ها، برنامه ها، سایت ها، مجامع تحت شبکه های مجازی، ابتکارات تجاری و حتی عکس ها و یادداشت هایی صریح یا ضمنی در ترویج کتاب خوانی هر روز به چشم می خورد ودست به دست می شود. فارغ از این که آیا این تبلیغات واقعا اثربخش است، به نظر می رسد ایده اصلی ماجرا چیزی نیست جز همان گفتمان مشهور «دانایی، توانایی است». این مسیر به رغم جذابیت روشنفکرانه ظاهری اش، بعید به نظر می رسد راهی به حل مشکلات و مسایل داشته باشد. تجربه دهه های پیشین پیش چشم ما است: دانایی برای ما توانایی نیاورده است، چون با تجربه حسی، عاطفی و عملی ترکیب نشده است. بسیاری از ما سال های متمادی خوانده ایم و احیانا تدریس کرده ایم، اما اغلب در زندگی روزمره آن چیزی نیستیم که در کلاس ها و خارج از کلاس ها خوانده ایم و گفته ایم. دانشگاه رفتن و کتاب خواندن، ما را و جهان ما را بهتر نکرده است، ما تنها واژه ها و جملات بیشتری آموخته ایم و در نهایت «سخنوران» بهتری شده ایم! خواندن و گفتن،‌ انگیزه و تعلق خاطری عمیق که به عمل مؤثر بینجامد، خلق نکرده است. شیوه های عمل برای همدلی، همکاری، ساختن و بازساختن را در فرایند خواندن و گفتن، حتی زیاد خواندن و زیاد گفتن، درونی نکرده ایم. فردوسیِ حکیم آیا دچار سوء تفاهمی بوده است!؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۳۰

جامعه شناسی یا روانشناسی و عرفان

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ب.ظ

وقتی احساس می شود که همه راه هایی که از آن طریق امیدی به اصلاح عوامل ساختاری کلان (به ویژه سیاسی) هست، کم و بیش مسدود شده است، لابد طبیعی است به دامن انواع روانشناسی پناه بردن یا انواع عرفان.


خوب بود اگر مثلا یک آمار معتبر روندی (سالیانه) داشتیم از تعداد عناوین و تیراژ کتاب ها در این چند حوزه:

🔹روانشناسی

🔹روانشناسی اجتماعی

🔹جامعه شناسی

🔹عرفان (اعم از جدید و قدیم، اسلامی، لاتینی، خاوردوری و ...)

🔹فلسفه


شاید بشود گفت یک چنین داده ای شاخصی است از اقبال به هر رویکرد. چنین داده ای احتمالا هم می تواند نشان دهنده این باشد که نخبگان و تولیدکنندگان محصولات مکتوب فرهنگی تا چه حد به هر یک از این رویکردها به عنوان راه حل مسایل اجتماعی نگاه می کنند، و هم نشان دهنده این باشد که مخاطبان (دست کم جامعه خریداران کتاب) تا چه حد به هر یک از این رویکردها به عنوان راه حل مسایل عینی در زندگی فردی شان و پاسخ دهنده به سوالات ذهنی شان می نگرند.


پ.ن. خب به نظر من همه آن رویکردها جذاب اند. با این حال کدام شان می تواند به پای جذابیت جامعه شناسی برسد واقعاً؟! هر چند مدافعان روانشناسی و عرفان این روزها پوزخند بزنند، خودشان هم می دانند که جذابیت جامعه شناسی در فهم پذیر کردن جهان وسوسه انگیز و مقاومت ناپذیر است!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۹

بینش جامعه شناسانه ی آقای کارگردان

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۷ ب.ظ

فرهادی هنگام دریافت جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن 2016: 

«فیلمای من فیلمای شادی نیستند، ولی خوشحالم که با جایزه هایی که تا حالا گرفته ام تونسته ام مردم کشورم رو، لااقل بخشی شونو، خوشحال کنم»


این جمله شگفت انگیز بود. نمی دانم کاربرد عبارت معترضه ی «لااقل بخشی شونو» تا چه حد از پیش اندیشیده بود. ولی خیلی بعید است که چنین دقتی کاملا بداهه باشد و گوینده بینش و بصیرتی که در پس آن هست درونی نکرده باشد.


آن عبارت نشانه نکته سنجی ای بسیار کم یاب، احتیاط فوق العاده در تعمیم، اشراف بر ناهمگونی های جامعه ایران، و مصادره نکردن احساسات «همه مردم» به نفع خود در موقعیتی که شاید مناسب ترین و پذیرفتنی ترین موقعیت برای چنین کاری بود: در موقعیت نمایش کسب افتخار در یک رویداد بین المللی. و این اندازه دقت نظر درسی آموزنده برای سیاستمداران، نخبگان، اهالی فرهنگ، تحلیلگران اجتماعی و بقیه است.




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۷