نیم نگاه

یادداشت ها و نیم نگاه هایم به زندگی و جامعه

نیم نگاه

یادداشت ها و نیم نگاه هایم به زندگی و جامعه

بعضی محتواهای تولیدی در کانال تلگرامی «نیم نگاه» را در این وبلاگ می گذارم تا امکان بازیابی در موتورهای جست و جوی تحت وب را داشته باشد.
https://t.me/nedarazavichannel
ندا رضوی زاده



📝به نظر می رسد همگام با توسعه ی اقتصاد و تکنولوژی، ما با افزایش فرصت¬ها و تبعاً انتخاب ها مواجه می-شویم. به همین موازات ما با افزایش تکثر آراء و گوناگونی سبک های زندگی نیز مواجه ایم. از همین رو در ابتدای امر به نظر می رسد در عصر ما جهان به سمت پذیرش هر چه بیشتر تکثر پیش می رود. از سوی دیگر #حریم_خصوصی ظاهرا بیش از پیش حرمت می یابد و سلیقه ها و انتخاب های شخصی بیش از گذشته مورد احترام و پذیرش قرار می گیرد. بنابراین به نظر می رسد که دامنه آزادی عمل آدم ها بیشتر شده است. با این حال اوضاع آن قدرها هم که دورادور به نظر می رسد، دلپذیر نیست!

تکنولوژی اطلاعات و #ارتباطات به رغم تسهیل بسیاری از فعالیت¬ها، و فرصت¬های شگفتی که برای انسان کنونی پدید آورده است، با نوعی خودمختاری، بی شک به یکی از دشمنان یا دست کم مزاحم درجه اول آزادی عمل آدم ها تبدیل شده است: امروز دیگر کدام آدمی است که می تواند مطمئن باشد آن چه در خفا و پشت درهای بسته می گوید و می کند، فردا از وبسایت های معتبر خبری و صفحات شبکه های اجتماعی مجازی روزنامه¬نگارها و عامه¬ی مردم، یا گوشی¬های در و همسایه و همکار سر در نمی آورد؟! امروز دیگر تقریبا هیچکس چنین امنیتی ندارد! حالا دیگر نه عروس ملکه¬ی انگلستان می¬تواند با اطمینان و آرامش خاطر در خلوت حمام آفتاب بگیرد، نه یک سلبریتی مذهبی (مداح مشهور) می¬تواند در خفا با آسایش در کنار زنان ناشناس «مواد» دود کند، نه چند دیپلمات ارشد قدرتمندترین کشورهای دنیا که برای مهم¬ترین مذاکرات بین¬ دولتی دهه¬های اخیر پشت درهای بسته در گوش هم زمزمه می¬کنند می¬توانند با خیال راحت با مقامات ارشدشان در مبدأ تبادل نظر کنند و نقشه بکشند، نه مدیری در یک کشور در حال توسعه در اتاق خواب¬های یک هتل می¬تواند بی¬دغدغه درباره منافع اقتصادی پروژه¬های بزرگ نان و آب¬دار کشورش چانه¬زنی و تقسیم سهم کند، نه مدیر یک سازمان بین المللی معتبر می تواند بی سر و صدا کسی را تطمیع و تخلف کند، نه یک وزیر سابق مهاجر می¬تواند برای فرزندش از کشوری که روابط خصومت¬آمیز با کشور متبوع¬اش دارد، بی سر و صدا، فاند و بورسیه بگیرد! نه یک کیف قاپ، زورگیر یا حتی سارق جزء می تواند با خیال راحت و به دور از چشم تیزبین دوربین های مداربسته که هیچ کنجی از نگاه شان درامان نیست؛ چیزی از کسی یا جایی کش برود، و نه حتی یک آدم معمولی در یک گوشه¬ی شهر با تماس¬های تلفنی، و تبادل پیامک و عکس و قرار ملاقات های مخفیانه در غیاب شریک کار یا زندگی¬اش می تواند زیرآبی برود، با خیال راحت و بی¬بیم رسوایی!

حالا دیگر هیچ اتفاقی از چشم لنزها، و محدوده ی عمل سیم ها و امواج بی¬سیم، و ذخیره¬سازهای دیجیتالی محلی و ابری دور و در امان نیست. به خدا و فرشتگان و روز بازپسین ایمان داشته باشی یا نداشته باشی، ‌امروز برای همه محرز شده است که چشمانی تیزبین تقریباً تمام¬وقت تو را می¬پاید و تقریباً هیچ راه گریزی از آن نیست. برای انسان عصر داده¬های دیجیتال دیگر تصور «پرونده¬ی اعمال»،‌ به مثابه¬ی چیزی که تمام جزئیات گفتار و کردار آدم ها در‌آن ثبت و ضبط (و حتی در مقیاسی نامعلوم تکثیر!) شده باشد، تجسم محال و دشواری نیست. 

در مجموع به نظر می رسد به طرز پارادوکسیکالی همان ابزارهایی که فرصت های متنوع و آزادی های فراوانی را برای کار و زندگی و رابطه های خصوصی و اجتماعی فراهم آورده اند، با نظارت بی امان بر جزئیات انتخاب های آدم ها، می¬توانند آزادی مطلق و امنیت همه از جمله متخلفان را تهدید کنند! این البته از جهاتی و در زمینه-هایی رویدادی فرخنده می¬تواند باشد: آیا آگاهی از وجود پرونده¬ی دیجیتال اعمال که برای برملا نشدن و رسیدگی نشدن به آن در دادگاه علنی افکار عمومی تضمینی وجود ندارد، مانعی بر سر راه اقدامات غیرقانونی و غیراخلاقی خواهد شد!؟ آیا افراد صاحب مسئولیت های اجتماعی و سیاسی را به ناگزیر مقید خواهد کرد؟

به نظر می¬رسد #خودمختاریِ نسبیِ #تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، نوعی دسترسی دموکراتیک¬تر را به اطلاعات فراهم کند، حتی اطلاعاتی که پیش¬تر محرمانه محسوب می¬شد و تا مدت¬های می توانست محرمانه بماند. پیامدهای سیاسی و اجتماعی این دسترسی #دموکراتیک تا حدی تا کنون خودش را نمایان کرده است، بیش از این باید منتظر و تماشاگر ماند.... .




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۰

فاصله

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ

چه قدر فاصله هست بین شجاعتِ ماندن و ساختن، «و» جسارتِ خطر کردن و گذاشتن و رفتن؟

و چه قدر فاصله هست بین ماندن از سرِ بزدلی، «و» گریز از مسئولیت و تلاش و مبارزه؟

و چه قدر فاصله هست بین ماندن از سر بزدلی، «و» ماندن برای ساختن یا به‌ساختن؟

و چه قدر فاصله هست بین جسارتِ خطرپذیری و گذشتن و ترک‌کردن، «با» رفتن از سر تنبلی و وادادگی یا بی‌مسئولیتی؟


چه مرزهای ظریفی هست بین مفاهیم و دلایل ... و چه فرصت های فراخ برای خودفریبی روی این مرزهای ظریف که به طرفة‌العینی از یک سوی آن به سوی دیگر می شود درغلتید!


پی نوشت: موضوع یادداشت هر چیزی می تواند باشد: #وطن، خانه، #رابطه، شغل، رشته تحصیلی و ...

—------------------------------------------------------------------------—

#شجاعت #بزدلی #تنبلی


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۹

ماهیت پارادوکسیکال گفت و گو

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ

گفت و گو از سویی به عنوان مهم ترین وسیله فهم متقابل شناخته می شود. از سوی دیگر، گفت و گو مبادله‌ی نمادها(ی زبانی و گاه بدنی) است، بنابراین به شدت مستعد سوء تعبیر است. پس گفت و گو خانه و مأمن سوء تفاهم است. از سوء تفاهم نباید هراسید. با خلوص و حسن نیت متقابل، حوصله، شکیبایی و تلاش صادقانه گره¬ ای فهم را تک به تک باید گشود. 

شگفت آور این است که گاهی برای فهماندن مقصود و گاه حتی در برابر «فهمیده‌شدن» بی حوصله ایم یا مقاومت می‌کنیم!


#گفت_و_گو #تفاهم #سوء_تفاهم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۹

دیوانگی ھم عالمی دارد

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۸ ب.ظ

همیشه عاقل بودن تو را قابل پیش بینی میکند. قابل پیش بینی بودن، تو را آسیب پذیر می کند. پس باید گاھی دیوانه بازی در بیاوری! این طوری بقیه حساب کار دست شان می آید!

#دیوانه #زندگی


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۸

دوراهی مدرن

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ب.ظ

✏️دنیای عجیبی است... دوستی یا آشنایی یا همکاری که در مجموع رابطه خوب و دوستانه ای با او داری، حین صحبت های معمول و روزمره، اشاره مبهم یا موجزی می کند به حال بدش، یا مشکل حادی که دارد... گاهی هم بی این که مستقیماً چیزی به تو گفته باشد، متوجه حال نامساعدش می شوی... گاهی هم تصادفاً از گوشه ای چیزی درباره موقعیت نامناسبی که در آن گرفتار آمده می شنوی... 

در این زمانه، هر یک از این موقعیت ها موقعیت دشواری برای تصمیم و واکنش است. زیرا هم در دو راهی اخلاقی قرار می گیری، و هم تحت فشار عاطفی. از طرفی  نمی دانی آیا پرس و جوی بیشتر و تلاش برای دلگرمی دادن و کمک (که خود نیازمند اطلاعات بیشتر است) را تجاوز به حریم خصوصی تلقی خواهد کرد و موجب دلخوری اش خواهد شد؟ یا این اشاره مبهم یا مختصر، دعوتی شرمگینانه است یا دستی ناگزیر که از سر یأس و تنهایی و بی پناهی برای یاری گرفتن دراز کرده است؟ به علاوه نمی دانی که ورود هر چند محتاطانه به محدوده های خصوصی تر زندگی این دوست یا همکار چه ریسک(ها)یی خواهد داشت؟ و آیا این درگیری در مسایل شخصی دیگری، بار روانی سنگینی بر دوش تو نخواهد گذاشت و انرژی فراوانی از تو نخواهد گرفت،  بی این که ربط مستقیمی به تو داشته باشد؟

موقعیت دشواری است: انتخابی بین «بی¬عاطفه و بی اعتنا» شناخته شدن یا «فضول و مداخله گر» تلقی شدن، خطر کردن برای کمک به دیگری یا عافیت جستن برای آرامش خود، زنده و فعال نگه داشتن حسگرهای عاطفی یا صرفه جویی در وقت و انرژی روانی با سرکوب احساسات و بی توجهی به احساس مسئولیت‌ات نسبت به زندگی و رنج آدمی دیگر ... در چنین وضعیت های دوگانه ای، ادای مسئولیت اخلاقی نسبت به یک دوست/آشنا به واقع مسیر روشنی نیست، پیش‌تر شاید چنین بوده است و تکلیف آدم ها در چنین شرایطی روشن تر بوده است. جدای از این که تز اخلاقی ات از چه سنخی است، امروز که ارزش های آدم ها در جامعه تکثر بیشتری یافته است، تشخیص این که آن دوست چه خواسته و انتظاری دارد و چه قضاوتی در مورد اقدام تو خواهد داشت کار ساده ای نیست...

#اخلاق #عاطفه #دوراهی


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۶